متفرقه!
روز جمعه رفتیم خونه مامان بزرگ با صدرا یه عالمه بازی کردی مامان و باباش نیستن رفتن کربلا اینو گذاشتن! بعد اومدیم خونه خوابیدی وقتی بیدار شدی چشمت باد داشت و بس که چرک کرده بود باز نمیشد! با خودم گفتم بااااز دکتر-- باااز معطلی و الافی یه کم گذشت چشمتو قشنگ باز کردی و چیز خاصی به نظر نمیومد . صبح شنبه هم چشمت دوباره همونجوری بود. صبح یکشنبه که بیدار شدی اون چشم دیروزیه خوب خوب بود باز این یکی چرک کرده بود و باد داشت!!! به نظر یه حساسیت فصلی بود چون مورد مشابهش تو اقوام بابایی بود و دکتر گفته بود حساسیت فصلی هستش و من واقعا ترسیدم ببرمت دکتر باز برا همون هم یه بهونه در بیارن هی عکس هی.... الان دیگه خوب خوب ...
نویسنده :
مامانی
22:42